- بمجرد
- در حال، بلافاصله، درهمان آن
معنی بمجرد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آهنجیده
برهنه، عریان، تنها، مرد بی زن، بی زوجه، یکه و تنها، مقابل مادی و جسمانی
بدون همسر، تنها، در فلسفه آنچه منزه از ماده باشد مانند عقول و ارواح، برهنه، عریان، خالی
Abstracted
abstrato
abstrahiert
abstrakcyjny
отвлечённый
абстрактний
abstract
abstraído
abstrait
astratto
अमूर्त
বিমূর্ত
abstrak
מופשט
ya kufikirika
นามธรรม
مجرّدٌ
خلاصہ