جدول جو
جدول جو

معنی بلیغ - جستجوی لغت در جدول جو

بلیغ
فصیح، رسا، کامل، تمام، کسی که سخنش خوب و رسا باشد
تصویری از بلیغ
تصویر بلیغ
فرهنگ فارسی عمید
بلیغ
(بَ)
مرد فصیح رسانندۀ سخن آنجا که خواهد. (دهار). شخص فصیح که سخن را در جای خود نهد. (از اقرب الموارد). تیززبان. (غیاث) (آنندراج). فصیح که کنه ضمیر و مراد خود تواند به عبارت آوردن. گشاده زبان. گشاده سخن. (یادداشت مرحوم دهخدا). خوش بیان. شیرین سخن. سخنگوی برکمال. چیره زبان. سرطم. سفّاک. مسقع. مسهج. (منتهی الارب). ج، بلغاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) کلام بلیغ، سخن تمام بامراد. (منتهی الارب) : اولئک الذین یعلم اﷲ ما فی قلوبهم فأعرض عنهم وعظهم و قل لهم فی أنفسهم قولاً بلیغا. (قرآن 63/4) ، آنان کسانی هستند که خداوند آنچه را در دلهایشان است می داند، پس از آنان روی بگردان و آنان را پند ده و از برای ایشان در نفسهایشان گفتاری اثرکننده و بلیغ بگو. قولا بلیغا، یعنی با مبالغت به دلهارسنده. (دهار). که سخن بلیغ با معانی بسیار از زبان مرغان و بهایم و وحوش جمع کردند. (کلیله و دمنه).
لغت نامه دهخدا
بلیغ
فصیح، رسا
تصویری از بلیغ
تصویر بلیغ
فرهنگ لغت هوشیار
بلیغ
((بَ))
زبان آور، رسا، شیوا
تصویری از بلیغ
تصویر بلیغ
فرهنگ فارسی معین
بلیغ
رسا، شیوا، زبان آور، سخن آرا، چیره زبان، فصیح
متضاد: الکن، نارسا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
آگاه کردن دیگران از فایده های چیزی، کسی یا عقیده ای مثلاً تبلیغ کالا، تبلیغ انتخاباتی، تبلیغ حزبی، رساندن خبر
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
رسانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ترجمان علامۀ جرجانی) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رسانیدن و واصل کردن. (فرهنگ نظام) ، دست به عنان اسب کشیدن سوار تا در سرعت بیفزاید. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دست بعنان دراز کردن تا تیز رود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رسانیدن پیغام و جز آن. (ناظم الاطباء). رسانیدن عقاید دینی یا غیر آنها با وسایل ممکنه: علمای فرنگ در آسیا تبلیغ نصرانیت میکنند. فلان برای وزیر شدن خودش مشغول تبلیغ است. ج، تبلیغها، تبلیغات. (فرهنگ نظام) ، نوعی از انواع مبالغه باشد. رجوع به مبالغه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آیۀ تبلیغ، آیۀ 70 سورۀ پنجم (مائده) که آغاز آن: ’یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالتک’ است. و بر طبق اخبار و روایات مفسران درباره نصب علی بن ابی طالب (ع) بخلافت نازل شده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از بریغ
تصویر بریغ
خوشه انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
رسانیدن، واصل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
((تَ بَ لُّ))
رسانیدن پیام یا خبر، موضوعی را به اطلاع عموم رسانیدن، جمع تبلیغات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
نمایاندن آگهی، آوازه گری، پیام رسانی، آگهی
فرهنگ واژه فارسی سره
آگهی، ابلاغ، اشاعه، پروپاگاند، ترویج، ابلاغ کردن، رسانیدن، اشاعه دادن، ترویج کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
إعلانٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
Promotion, Publicity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promotion, publicité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
宣伝
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
تشہیر , تشہیر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
প্রচার , প্রচার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
uhamasishaji, matangazo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promosyon, tanıtım
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
프로모션 , 홍보
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promosi, publisitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
קידום , פרסום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
प्रचार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
การส่งเสริม , การประชาสัมพันธ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promotie, publiciteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promozione, pubblicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promoção, publicidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
促进 , 宣传
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promocja, reklama
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
просування , реклама
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
Promotion, Werbung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
продвижение , публичность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
promoción, publicidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی