غله ای را گویند که به عربی عدس خوانند. (برهان) (آنندراج). عدس. (اختیارات بدیعی) (مخزن الادویه). نرسک. (منتهی الارب). عدس مأکول و خوراکی. (از اقرب الموارد).
غله ای را گویند که به عربی عدس خوانند. (برهان) (آنندراج). عدس. (اختیارات بدیعی) (مخزن الادویه). نرسک. (منتهی الارب). عدس مأکول و خوراکی. (از اقرب الموارد).
بنده، برابر آزاد. (از برهان). عبد. مملوک. رق. بنده. مقابل آزاد. و ظاهراً در این بیت محمد بن وصیف سجزی این کلمه آمده است در مدح یعقوب بن لیث صفاری: ای امیری که امیران جهان خاصه و عام بنده و چاکر و مولات و بلونند و غلام. (یادداشت مرحوم دهخدا). صاحبا در سر کلک تو نهاده ست خدا بهمه حال همه خلق جهان را روزی منعم و مفلس و آزاد و بلون... نزاری
بنده، برابر آزاد. (از برهان). عبد. مملوک. رق. بنده. مقابل آزاد. و ظاهراً در این بیت محمد بن وصیف سجزی این کلمه آمده است در مدح یعقوب بن لیث صفاری: ای امیری که امیران جهان خاصه و عام بنده و چاکر و مولات و بلونند و غلام. (یادداشت مرحوم دهخدا). صاحبا در سر کلک تو نهاده ست خدا بهمه حال همه خلق جهان را روزی منعم و مفلس و آزاد و بلون... نزاری
مخفف ابوالحسن. رجوع به بل و ابوالحسن شود: چون شیر ایزد بلحسن در دور گرد انگیختن. ناصرخسرو. اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص 521)
مخفف ابوالحسن. رجوع به بُل و ابوالحسن شود: چون شیر ایزد بلحسن در دور گرد انگیختن. ناصرخسرو. اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص 521)