جدول جو
جدول جو

معنی بلسیین - جستجوی لغت در جدول جو

بلسیین
لسیدن، لیس زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برسیان
تصویر برسیان
(پسرانه)
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
نوعی خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلاچین
تصویر بلاچین
بلاگردان، چیزی که بلا را از انسان بگرداند و دور کند، صدقه، قربانی، بلاچین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلندین
تصویر بلندین
پیرامون در، چهارچوب در خانه، برای مثال در او افراشته درهای سیمین / جواهرها نشانده در بلندین (شاکر بخارایی - شاعران بی دیوان - ۴۸)، چوب بالای در، سردر خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخسیدن
تصویر بخسیدن
پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخس، پخسیدن، پخس، برای مثال ای نگارین ز تو رهیت گسست / دلش را گو ببخس و گو بگداز (آغاجی - شاعران بی دیوان - ۱۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فروبردن چیزی به گلو، بلع کردن، اوباریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، سیان، پرسیان، پرشیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بدکیش، گمراه، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بد اخلاق، بدخوی وکافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از السکین
تصویر السکین
مرفق، آرنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسیدن
تصویر برسیدن
وصل، رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخسیدن
تصویر بخسیدن
پژمرده، گداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرو بردن در حلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاچین
تصویر بلاچین
بلا گردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسلیقن
تصویر بسلیقن
ریحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاچین
تصویر بلاچین
((بَ))
بلاگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخسیدن
تصویر بخسیدن
((بَ دَ))
رنجیدن، پژمردن، گداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برسیان
تصویر برسیان
((بَ))
پرشیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلندین
تصویر بلندین
((بَ یا بِ لَ))
پیرامون در خانه، آستانه، چوب بالایین در خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
((بَ دَ))
در حلق فرو بردن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
فرودادن، اوباریدن، فرو بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
Devour, Engulf, Gobble, Gulp, Ingest, Swallow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
dévorer, engloutir, gober, avaler, ingérer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کسی را از پشت بغل کردن و با حرکات کمر و باسن نمایش حالت جماع
فرهنگ گویش مازندرانی
روانه کردن، فرستادن، در سانسکریت پراستا
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглощать , поглотить , глотать , проглатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verschlingen, schlingen, schlucken, einnehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
поглинати , ковтати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
pożerać, pochłonąć, połykać, przełykać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
吞噬 , 狼吞虎咽 , 吞下 , 摄取
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engolir, ingerir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
divorare, inghiottire, ingoiare, ingerire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
devorar, engullir, tragar, ingerir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلعیدن
تصویر بلعیدن
verorberen, inslikken, schrokken, slikken
دیکشنری فارسی به هلندی