جدول جو
جدول جو

معنی بلامبلغ - جستجوی لغت در جدول جو

بلامبلغ(رِ شُ دَ)
مرکّب از: ب + لا (نفی) + مبلغ، بدون مبلغ. بدون ذکر مبلغ. (فرهنگ فارسی معین) : مداخل نقد، دوهزاروپانزده تومان و سیصدوشش دینار. اشجار، هشت هزاروسیصدوسی ویک اصله، بلامبلغ. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 82)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلابل
تصویر بلابل
بلبل ها، عندلیب ها، جمع واژۀ بلبل
فرهنگ فارسی عمید
(بِ لِ)
مرکّب از: ب + لا (نفی) + مالک، بدون صاحب. بی خداوند. (فرهنگ فارسی معین)، بلاصاحب. بی صاحب.
- اراضی بلامالک، زمینهای بی صاحب. زمینهای بی مالک
لغت نامه دهخدا
(بُ بِ)
مرد سبک گیر. (منتهی الارب). مرد سبک دست که چیزی بر او مخفی نماند.
لغت نامه دهخدا
(بَ بِ)
سختی اندوه و وسوسه.
لغت نامه دهخدا
بدون ذکر مبلغ: مداخل نقد: دو هزار پانزده تومان و سیصد و ششش دینار اشجار: هشت هزار و سیصد وسی و یک اصله بلامبلغ
فرهنگ لغت هوشیار
استانک آسیب گزند، آزمون آزمایش، ستم جسک، زرنگ، کار سخت پتیاره ز غم خوردن بتر پتیاره ای نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلابل
تصویر بلابل
جمع بلبل، بلبلان هزار آوایان بلبل پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار