معنی بلابل - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بلابل
بلابل
- بلابل
- مرد سبک گیر. (منتهی الارب). مرد سبک دست که چیزی بر او مخفی نماند.
لغت نامه دهخدا
بلبال
- بلبال
- سختی اندوه، دلنگرانی دلهره، بر انگیختگی شدت اندوه و غم، وسوسه، برانگیختگی تحریک کردگی. سخت اندوهگین شدن، وسوسه - ناک شدن، برانگیختن تحریک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بلابلا
- بلابلا
- استانک آسیب گزند، آزمون آزمایش، ستم جسک، زرنگ، کار سخت پتیاره ز غم خوردن بتر پتیاره ای نیست
فرهنگ لغت هوشیار
بلبال
- بلبال
- سخت اندوهگین شدن، وسوسه ناک شدن، برانگیختن، تحریک کردن
فرهنگ فارسی معین