جدول جو
جدول جو

معنی بلادیوس - جستجوی لغت در جدول جو

بلادیوس
(بَ)
بلاذیوس. فلادیوس. از مفسران کتب بقراط است، پیش از جالینوس. و او فصول بقراط را تفسیر کرده است. (از الفهرست ابن الندیم وتاریخ الحکماء قفطی). و رجوع به فلادیوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلادیده
تصویر بلادیده
مصیبت دیده، رنج دیده
فرهنگ فارسی عمید
ولایت قندهار راگویند، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، فرهنگ شعوری این لغت را باسبوس ضبط کرده است، ولایت قندهار، (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)، نام قدیم ولایت قندهار که از بلاد افغانستان است، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
نام شهری از اقلیم سوم در افریقیه، رجوع به بادس و الحلل السندسیه ج 1 صص 63 - 69 و مقدمۀ ابن خلدون ص 113، 124 و 316 شود، قسمی از بید، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ابومنادبن منصور بن بلکین بن زیری بن مناد حمیری صنهاجی (374- 406 هجری قمری)، یکی از امرای آل زیری است که در افریقیه یعنی تونس و جزائر و در قسمتی ازطرابلس غرب، تحت تابعیت ملوک فاطمی فرمان فرمائی میکردند، در سال 286 هجری قمری بادیس پس از درگذشت پدر بمقام اقتدار نشست و در زمان حاکم بامراﷲ فاطمی 20 سال فرمانفرمائی نمود، با عم خود و با قوم زناته محاربات چندی کرد، در این وقت طرابلس غرب از اطاعت وی سر باززده بود از اینرو برای سرکوبی آنان روان شد و در همین اوقات وفات یافت و پسرش معز جانشین وی گردید، (قاموس الاعلام ترکی ج 2)، رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 137و ترجمه مقدمۀ ابن خلدون چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1336 هجری شمسی ص 583 و معجم الانساب ج 4 ص 464 شود
لغت نامه دهخدا
بصل الزیز است. (از اختیارات بدیعی)
لغت نامه دهخدا
نام سرداری از مردم اسپارت معاصر اردشیرسوم هخامنشی، قسمتی از فتوحات پادشاه مصر نکتانب قبل از جنگ با اردشیر سوم مرهون لیاقت این سردار و دیگر سرداران یونانی است، (ایران باستان ج 2 ص 1175)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از بزرگان یونان قدیم و سرسلسلۀلاکیادها، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502)
لغت نامه دهخدا
بمعنی استخوان زند اعلی، (فرهنگ نفیسی)، رجوع به ترکیب زند اعلی در ذیل زند شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مرکّب از: ’بلا’ و ’دور’ به فارسی، در تصدقاتی که برای رفع بلا دهند استعمال میشود. (از آنندراج) (از انجمن آرا)، در هندوستان تصدقات را گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(بِلْ لا دُنْ)
بلادن، که گیاهی است. رجوع به بلادن شود
لغت نامه دهخدا
نام یکی ازاسبهای آشیل پهلوان معروف یونان بود، این اسب را پوزئیدون به ’پله’ هنگام عروسی او با ’تتیس’ هدیه کرده بود، پس از آنکه آشیل ازدنیا رفت، پوزئیدون این اسب و اسب دیگر آشیل یعنی گزانتوس را پس گرفت، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
نام یکی از سگهای اکتئون پسر آپولون بوده است، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
لغت نامه دهخدا
لهجه ای از پاتیس که نوعی پارچه است
لغت نامه دهخدا
(کْلُ / کِ لُ)
تیبریوس یا کلود اول امپراتور روم (سالهای 41 تا 54 میلادی). او در سال دهم قبل از میلاد در لیون متولد شد و در سال 54 میلادی درگذشت. ابتدا مسالین و سپس آگرپین را بزنی گرفت. مردی دانشمند ولی ضعیف النفس بود و چنان رفتار کرد که آگرپین بر او تسلط یافت و سرانجام او را مسموم کرد. (از لاروس). و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 82 ’کلاودیوس’ (کذا) شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نام یکی از مفسران سبعۀ کتب جالینوس است. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 8 و 117)
لغت نامه دهخدا
(بَ دی دَ / دِ)
رنج دیده. (فرهنگ فارسی معین). آزارکشیده:
بدان تا چو کشتی بدرد ز هم
بلادیدگان را کشد در شکم.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
کنراد، پسر ژوزه بادیوس، از طباعان معروف است و مانند پدرش بترقی و پیشرفت فن طبع خدماتی کرد، رجوع بمادۀ قبل شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
ژوزه، یکی از طباعان معروف قرن 16 میلادی است، مطبعۀ بزرگی در پاریس تأسیس کرد، و بطبع و نشر مقدار کثیری از آثار نافعه خدمت کرده و بترقی فن طبع کوشیده است، رجوع به مادۀ بعد شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
معرب از یونانی. به لغت یونانی چیزی است آبگینه مانند و آن را در کناره های دریا می یابند و آنرا به عربی رئهالبحر خوانند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مناطقی که بر روی جلد بدن خارپوستان با داشتن پاهای آمبولاکری مشخص است و معمولا تعداد این مناطق 5 تا است. خارپوستان، زند اعلی. لاتینی پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده آبگینگ چیزی است آبگینه مانند که در کنار دریاها یافت شود رئه البحر
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تیغ کلاغ سنجار از گیاهان گیاهی است از تیره زنبقیها که علفی و پایا است. این گیاه دارای ساقه زیرزمینی متورم و محتوی مواد زیرزمینی میباشد. برگهایش طویل و شمشیری شکل و گلهایش برنگهای مختلف و دارای آرایش خوشه یی و یکطرفی است. در حدود 90 گونه از این گیاه شناخته شده که در نواحی معتدله کره زمین میرویند و نیز بعنوان گل زینتی کشت میشوند. از ساقه های متورم زیرزمینی گونه های مختلف بعمل میاید و بعنوان مقوی و ضد خنازیر و قاعده آور مصرف میشود سوسن سرخ دور خولی درحونی گلادیول سوسن احمر دلبوث کسیفون غلادیولس سنجار شبیط دلبوث سیف الغراب سوسن صحرایی ارید برید کسیقون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلادیده
تصویر بلادیده
رنج دیده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره سماقیان که غالبا بصورت درختچه میباشد. اصل این گیاه از آمریکای مرکزی است. برگهایش متناوب و ساده و کامل است. گلهایش بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار دارند. میوه اش فندقه و لوبیایی شکل که دم میوه اش محتوی مواد ذخیره یی است و گوشت آلود و از خود میوه حجیم تر شده بشکل یک گلابی کوچک در بالای میوه قرار دارد و بنام سیب آکاژو در برزیل خورده میشود. میوه اش نیز بنام جوز آکاژو محتوی مواد اسیدی و سوزاننده است و در تداوی مصرف میشود. پوست این گیاه بعنوان قابض در تداوی استعمال میشود و از این گیاه نیز صمغی بنام صمغ آکاژو استخراج میکنند انقرذیا بلاذر بلادور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلادور
تصویر بلادور
آکاژور
فرهنگ واژه فارسی سره