- بلاتکلیفی(بِ تَ)
حالت و کیفیت بلاتکلیف. بی تکلیفی. (فرهنگ فارسی معین). سرگردانی، زرینه و پیرایۀ زنان عموماً. و زرینه که بر سر بندند خصوصاً. (از برهان). زیور و پیرایۀ زنان که بصورت بلادر سازند و زنان آن را بر سر بندند. (غیاث اللغات) :
بسته بلادر همه بر سر بلا
داد به بی هوشی عالم صلا.
خسرو
بسته بلادر همه بر سر بلا
داد به بی هوشی عالم صلا.
خسرو
