- بقل
- ظاهر شدن، رویانیدن زمین گیاه را، سبز شدن شوره گیاه
معنی بقل - جستجوی لغت در جدول جو
- بقل
- سبزی، تره بار، دانه، میوه، آنچه از بذر بروید نه از ریشۀ ثابت
- بقل ((بَ))
- هر گیاهی که زمین بدان سبز گردد، اسم عام سبزی ها و علوفه های خوراکی، سبزی، تره، جمع بقول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماهی روغن سبزه زار سبزه ناک سبزی یک سبزی یک تره واحد بقل یک دانه تره یک عدد سبزی، خبازی بستانی را گویند
منسوب به بقل فروشنده بقل، گروهی بدین نام شهرت دارند
مؤنث واژۀ بقل، سبزی، تره بار، دانه، میوه
گرانی
جناح
زیر مفصل شانه و بازوی انسان وحیوان
زوج، صاحب
ملامت کردن کسی را
شکافتن چیزی
دلاور وبا قدرت ناچیز وفاسد گشتن چیزی ناچیز وفاسد گشتن چیزی
پیاز
گرفت و گیر، دو چیز که بر هم چسبند و در هم آویزند
پیسه شدن، بسنده کردن، تر شدن، جمع بقعه، فره جای ها جمع بقعه بقعه ها
قماش ومتاع خانه
خوش سای
لاتینی تازی شده شمشاد، گزمازک از گیاهان شمشاد، گزمازک
گاو شکافتن، فراخیدن، ماندگی، باز جست پتیار، دروغ آشکار گاو (نر یا ماده) واحد: بقره
کسی که حرفه اش خوار وبار فروختن است
زیست پایندگی پایستن جاودانگی ماندن زیستن پایست زیستن زندگانی کردن زنده ماندن، پایدار ماندن پایستن جاوید بودن، زیست زندگانی، پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی: (بقا خاص حق تعالی است) یا بقا عمر کسی بودن، عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن، (پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند: بقای عمر تو باد) یا دار بقا. آخرت جهان دیگر. یا کشور بقا. آخرت داربقا. بقاع، زیستن وماندن در جهان زیستن زندگانی کردن زنده ماندن، پایدار ماندن پایستن جاوید بودن، زیست زندگانی، پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی: (بقا خاص حق تعالی است) یا بقا عمر کسی بودن، عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن، (پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند: بقای عمر تو باد) یا دار بقا. آخرت جهان دیگر. یا کشور بقا. آخرت داربقا. بقاع
نمناکی، تری
در بگشادن، واگشادن در
آمیزش، غنیمت
بقا
پشه یک پشه گاو تخمی گاونری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند
مطابق قول و موافق گفتار، مانند بقول سعدی و بقول مولانا و
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
بازوی انسان، عضوی از بدن پرندگان که با آن پرواز می کنند
شخصی که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث سازد
بجول