جدول جو
جدول جو

معنی بقل

بقل((بَ))
هر گیاهی که زمین بدان سبز گردد، اسم عام سبزی ها و علوفه های خوراکی، سبزی، تره، جمع بقول
تصویری از بقل
تصویر بقل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بقل

بقل

بقل
سبزی، تره بار، دانه، میوه، آنچه از بذر بروید نه از ریشۀ ثابت
بقل
فرهنگ فارسی عمید

بقل

بقل
تره و سبزه بهار که از تخم روید نه از بیخ. یکی آن بقله. ج، بقول. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تره. (صراح) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (نصاب). تره. ج، بقول. (مهذب الاسماء). تره که پخته نانخورش سازند. (غیاث اللغات). تره و سبزه ای که از تخم روید نه از بیخ. جمع لفظ مذکور بقول و جمعالجمع بقولات است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

بقل

بقل
ظاهر شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، ریش و دندان شتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). ریش بیرون آمدن، و منه الباقل. (زوزنی) ، سبزه و با نبات شدن زمین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به بقل شود
لغت نامه دهخدا