- بفران (دخترانه)
- معصوم و روپاک مانند برف (نگارش کردی: بهفران)
معنی بفران - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناسپاسی
آمرزش، بخشایش
جمع بعیر، اشتران
بر حسب دستور، بنا بامر مطیع
ته دیگ پلو
ویران
تغییری است که بیمار پیدا میکند در تب ولرز که هر روز اضافه میشود
ارج سرو کوهی از گیاهان
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جو زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد
برف باد
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد، بارش
خودپسند
گیاهی مانند ترب و بسیار بدبو، گندگیاه، برای مثال عیب بدران مکن و هرچه بود نیکو بین / که به صحرای جهان هیچ نروید بیکار (بسحاق اطعمه - مجمع الفرس - بدران)
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است
قطره های آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل می شود و بر زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
بنکران، ته دیگ پلو، غذایی که ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ
آمرزیدن، آمرزش
ناسپاسی نا سپاسی نا شکری: (از طریق هوا داری و محرمیت بر طرف شده قدم در بادیه غدر و کفران نهاد)، یا کفران نعمت. حق نشناسی نعمت دیگران: عاقبت اسکندر... بشامت کفران نعمت از اندک نفری روی بر تافت
قطره های آبی که به صورت پیاپی از ابر می بارد. مجازاً، ریزش فراوان و پیاپی چیزی
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن
باران یا برفی که با باد باشد، باد شدیدی که برف های کوه را از جایی به جایی منتقل کند
ویران، خراب، بایر
آشفتگی و تغییر حالت، تغییر حالت ناگهانی مریض تب دار که منجر به بهبودی یا مرگ او بشود
ناسپاسی کردن، نیکی های کسی را نادیده گرفتن، بی دینی، بی ایمانی
پوشاندن و آمرزیدن گناه، چشم پوشیدن و در گذشتن از گناه کسی، آمرزش
برنده قاطع برا
از ریشه فرانسوی در تازی تنور دار نانوا
برنده، تیز