- بغوه
- نارسیده کال
معنی بغوه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی سخت
دستمالی بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر بپیچند
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان
جمع باغی، خواهندگان جویندگان
نافرمانی
دلخواه
منسوب به بغ یا بغشور از مردم بغ یا بغشور
بانگ نرم در جانوران، پیچیده گویی
فرو فرستاره، بارش پیاپی، زرد شدن گیاه از باران بسیار
نارسیده کال
قاطر ماده
انتظار کردن و نگهبانی نمودن
زن شوهر مرده
نو رسیده، نوباوه، تازه
پسری، فرزند خواندگی خرمن غله و کاه و غیره
کناره رود رود کنار
قلاده، گردن بند زنان
بنو، خرمن، خرمن گندم یا جو، تودۀ چیزی، غله
فاقد همسر بر اثر طلاق یا مرگ همسر مثلاً بیوه زن، بیوه مرد
نادانی