- بعیم
- پیکر چوبین، نام بتی است، تندیس
معنی بعیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سقط جنین
شتر
دور
شوی پرست نیکخواه شوی
فرستاد برانگیخته سپاه
روی گشاده، خندان
سپیده دم، گروزه (جماعت مردم)، افسون، گله بزو میش
گنگ و لال
سیاه و تاریک
کفیل و ضامن، بمعنی وکیل
نعمت، مال، پر نعمت، از نام های بهشت
کفیل، پذرفتار، رئیس، رهبر، پیشوا، بزرگ قوم
دارای احتمال کم مثلاً بعید می دانم دوباره پیدایش شود، دور، با فاصلۀ زیاد
خوش، خوشمزه، لذیذ
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، خوش رو، فراخ رو، گشاده خد، طلیق الوجه، بشّاش، تازه رو، بسّام، روتازه
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، خوش رو، فراخ رو، گشاده خد، طلیق الوجه، بشّاش، تازه رو، بسّام، روتازه
نعمت و ناز، آسایش، فراخی مال
فراوانی نعمت و مال، سرور، خوشی و خوشگذرانی
شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، خالۀ گردن دراز، جمل، هیون، ابل، اشتر، ناقه
واهمه، خوف و ترس
وحشت
ترس، خوف
ترس، خوف، واهمه