- بطو
- درنگی وآهستگی، گرانی
معنی بطو - جستجوی لغت در جدول جو
- بطو
- درنگ کردن، دیر کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهان شدن، پوشیدن وپوشیدگی ج بطن، شکم ها درونها
نا چیزگی
برضا، بمیل، برغبت
درنگ آهستگی
مخفی شدن، پنهان شدن، نهان شدن
جمع واژۀ بطن
جمع واژۀ بطن
جمع بطن
این واژه را شاد فراهم آورنده فرهنگ آنندراج از برهان قاطع بر گرفته و آن را که گونه ای از مرغابی است تازی دانسته گمان می رود واژه پارسی باشد تبتو مرغابی کفچه نوک چبراک (گویش گیلکی)
لاتینی تازی شده کزبره گشنیز از گیاهان کستره
بر گرفته از بطانه آستر آستری
نهفتگی و نمایانی
شکمچه های مغز
از هر لحاظ من حیث المجموع
قطعا یقینا
روی هم رفته
Shatteringly
разрушительно
zerstörerisch
руйнівно
niszcząco
de forma devastadora
in modo devastante
de manera devastadora
de manière dévastatrice
vernietigend
อย่างทำลายล้าง
dengan merusak
بشكلٍ عدديٍّ
चूर-चूर करने वाला
בצורה משמידה