- بشنزه
- چنگالی که از آرد کنجد و خرما و یا از نان گرم و روغن و دوشاب و یا از نان تنک و روغن و خرما سازند بشنزه
معنی بشنزه - جستجوی لغت در جدول جو
- بشنزه
- چنگالی، خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنژه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی زنگالو (گویش انزلی)
بو مادران برنجاسف
چنگالی که از آرد کنجد و خرما و یا از نان گرم و روغن و دوشاب و یا از نان تنک و روغن و خرما سازند بشنزه
افزاری که جولاهگان بدان آهار برتانه مالند و آن دسته گیاهی است مانند جاروب برهم بسته، آهاری که بر تانه مالند
چنگالی، خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه
چنگالی، خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشنزه، بشنژه
چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشنزه، بشنژه
((بِ شَ جمع یا جَ))
فرهنگ فارسی معین
افزاری که جولاهگان بدان آهار بر تانه مالند و آن دسته گیاهی است مانند جاروب برهم بسته، آهاری که بر تانه مالند
Tan, Tanned
загорелый
gebräunt
засмаглий
opalony
bronzeado
abbronzato
bronceado
bronzé
gebruind
ผิวแทน
cokelat
طويلٌ المدى , بلحظةٍ عاليةٍ
日焼けした
bronzlaşmış
তামাটে
سانولیتا