پسوا. نام شهری در پنجاه میلی ساحل جنوبی دریاچۀ ارومیه. یاقوت این شهر را دیده و حمدالله مستوفی از باغستانهای پرمیوۀ آن تمجید کرده است. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب شود
پسوا. نام شهری در پنجاه میلی ساحل جنوبی دریاچۀ ارومیه. یاقوت این شهر را دیده و حمدالله مستوفی از باغستانهای پرمیوۀ آن تمجید کرده است. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب شود
جمع واژۀ بسر. نو و تازه از هر چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ بسر. (اقرب الموارد). رجوع به بسر شود، وادیی است بین مدینه و جار. (از معجم البلدان) ، شهری است بحجاز، نام آبی است که در بین مکه و جار واقع شده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
جَمعِ واژۀ بُسر. نو و تازه از هر چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ بسر. (اقرب الموارد). رجوع به بسر شود، وادیی است بین مدینه و جار. (از معجم البلدان) ، شهری است بحجاز، نام آبی است که در بین مکه و جار واقع شده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
شهر تماسیح در مصرنزدیک دمیاط از کوره مهلیه. (از معجم البلدان). شهری نهنگ ناک نزدیک دمیاط. (ناظم الاطباء). و بدانجا نهنگ بسیار باشد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
شهر تماسیح در مصرنزدیک دمیاط از کوره مهلیه. (از معجم البلدان). شهری نهنگ ناک نزدیک دمیاط. (ناظم الاطباء). و بدانجا نهنگ بسیار باشد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
یاقوت زرد که در هند پکهراج گویند. (غیاث). یاقوت زرد و این ظاهراً هندی معرب است و اصلش پکهراج و پکهراک است. (از آنندراج). زبرجد. (ناظم الاطباء) : زردگوشی است آنکه از بن گوش کرده بسراق زار پیکو را. باقر کاشی (از آنندراج)
یاقوت زرد که در هند پکهراج گویند. (غیاث). یاقوت زرد و این ظاهراً هندی معرب است و اصلش پُکهراج و پُکهراک است. (از آنندراج). زبرجد. (ناظم الاطباء) : زردگوشی است آنکه از بن گوش کرده بسراق زار پیکو را. باقر کاشی (از آنندراج)
ناحیتی است بفارس: مرغزار بید و مشکان ناحیت بسیراست و سردسیر است. طولش هفت فرسنگ در عرض سه فرسنگ و علفزار عظیم دارد. (نزهه القلوب چ 1331 هجری قمری لیدن ص 135). مرغزار بید و مشکان، مرغزار نیکو است و ناحیتی است آنجا بسیرا گویند سردسیر است. طول آن هفت فرسنگ در عرض سه فرسنگ. (فارسنامۀ ابن البلخی چ 1339 هجری قمری کمبریج ص 155). کمه و فاروق و بسیرا شهرکی است و دیههاء بزرگ و نواحی و هوای آن سرد است معتدل و آبهای روان خوش دارد و میوه ها باشد از هر نوعی و نخجیرگاه است و همه آبادانست و ب حومه آن جامع و منبر است. (فارسنامۀ ابن البلخی چ 1339 هجری قمری کمبریج ص 125)
ناحیتی است بفارس: مرغزار بید و مشکان ناحیت بسیراست و سردسیر است. طولش هفت فرسنگ در عرض سه فرسنگ و علفزار عظیم دارد. (نزهه القلوب چ 1331 هجری قمری لیدن ص 135). مرغزار بید و مشکان، مرغزار نیکو است و ناحیتی است آنجا بسیرا گویند سردسیر است. طول آن هفت فرسنگ در عرض سه فرسنگ. (فارسنامۀ ابن البلخی چ 1339 هجری قمری کمبریج ص 155). کمه و فاروق و بسیرا شهرکی است و دیههاء بزرگ و نواحی و هوای آن سرد است معتدل و آبهای روان خوش دارد و میوه ها باشد از هر نوعی و نخجیرگاه است و همه آبادانست و ب حومه آن جامع و منبر است. (فارسنامۀ ابن البلخی چ 1339 هجری قمری کمبریج ص 125)
بلغت زند و پازند، تخم زراعت را گویند مطلقاً، یعنی هر چیز که بجهت خوردن حیوانات کاشته میشود. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). هم ریشه بذر عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بزر و بذر شود
بلغت زند و پازند، تخم زراعت را گویند مطلقاً، یعنی هر چیز که بجهت خوردن حیوانات کاشته میشود. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). هم ریشه بذر عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بزر و بذر شود
به شب پیمودن، شب گشت جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران. بشب راه رفتن در شب سیر کردن، به سر در آوردن، کسی را در شب، معراج محمدبن عبدالله ص یا حدیث اسرا. حدیث معراج، جمع اسیر، بندیان گرفتاران جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران، جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران
به شب پیمودن، شب گشت جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران. بشب راه رفتن در شب سیر کردن، به سر در آوردن، کسی را در شب، معراج محمدبن عبدالله ص یا حدیث اسرا. حدیث معراج، جمع اسیر، بندیان گرفتاران جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران، جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران