کنایه از مدبر. (آنندراج) ، بدبخت. (آنندراج). شوم قدم. (انجمن آرا) : چو سرسبزی خواجه باشد بجای چه اندیشه از دشمن سبزپای. امیرخسرو (از آنندراج). سر خسرو ز سبزی بر سها باد غبار سبزپایان زو جدا باد. میرخسرو (از رشیدی). رجوع به سبزپا شود
کنایه از مدبر. (آنندراج) ، بدبخت. (آنندراج). شوم قدم. (انجمن آرا) : چو سرسبزی خواجه باشد بجای چه اندیشه از دشمن سبزپای. امیرخسرو (از آنندراج). سر خسرو ز سبزی بر سها باد غبار سبزپایان زو جدا باد. میرخسرو (از رشیدی). رجوع به سبزپا شود
بزی ̍. کجی پشت، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب)
بَزی ̍. کجی پشت، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب)
مرکّب از: بر + پا، ایستاده. روی پا. (ناظم الاطباء)، قائم و ایستاده. (آنندراج)، سرپا. مقابل نشسته. - برپا بودن، بر پای بودن صف، متشکل بودن. رده بودن: بروز بار کو را رای بودی به پیشش پنج صف برپای بودی. نظامی.
مُرَکَّب اَز: بر + پا، ایستاده. روی پا. (ناظم الاطباء)، قائم و ایستاده. (آنندراج)، سرپا. مقابل نشسته. - برپا بودن، بر پای بودن صف، متشکل بودن. رده بودن: بروز بار کو را رای بودی به پیشش پنج صف برپای بودی. نظامی.
بلغت زند و پازند، تخم زراعت را گویند مطلقاً، یعنی هر چیز که بجهت خوردن حیوانات کاشته میشود. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). هم ریشه بذر عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بزر و بذر شود
بلغت زند و پازند، تخم زراعت را گویند مطلقاً، یعنی هر چیز که بجهت خوردن حیوانات کاشته میشود. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). هم ریشه بذر عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بزر و بذر شود