- بزرگر
- زارع برزیگر کشتکار
معنی بزرگر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عظمت، بزرگواری، کرامت، مجد، عظم، جاه
زارع، کشاورز، ورزگر
بزرگ بودن، سروری، توانایی، شوکت
کشاورز، کشتکار، دهقان
زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
Bigness, Largeness
Bigger
величина , величие
больше
Größe, Großheit
größer
величина , величність
більший
wielkość
większy
大小 , 宏大 , 广大
grandeza
grandezza
più grande
grandeza
más grande
grandeur
plus grand
grootte, grootsheid, grootheid
groter
ความใหญ่โต , ความใหญ่
ใหญ่ขึ้น
kebesaran
lebih besar
بدون تابٍ , دون عزيمةٍ , غير متأسّفٍ
عفويٌّ