شکاف. برش. قطع. جدائی. (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی بریده. (یادداشت دهخدا). انقطاع. تشریف. فرض. قصار: أصدف، بریدگی کوه. (منتهی الارب). جدع، بریدگی بینی و جز آن. جدعه، باقیماندۀ بریدگی. جذمه، بریدگی دست. شرص، بریدگی بر بینی شتر ماده. صدف، بریدگی کوه. (از منتهی الارب). فرضه،بریدگی گوشۀ کمان. (دهار). قصا، بریدگی اندک در گوش شتر و گوسپند. (منتهی الارب). قضع، بریدگی و گزیدگی در شکم مردم. (از منتهی الارب).
شکاف. برش. قطع. جدائی. (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی بریده. (یادداشت دهخدا). انقطاع. تشریف. فرض. قصار: أصدف، بریدگی کوه. (منتهی الارب). جَدَع، بریدگی بینی و جز آن. جَدعه، باقیماندۀ بریدگی. جذمه، بریدگی دست. شَرَص، بریدگی بر بینی شتر ماده. صدف، بریدگی کوه. (از منتهی الارب). فرضه،بریدگی گوشۀ کمان. (دهار). قَصا، بریدگی اندک در گوش شتر و گوسپند. (منتهی الارب). قَضَع، بریدگی و گزیدگی در شکم مردم. (از منتهی الارب).