تکۀ کاغذ که بر آن نوع جنس و محل ساخت و دیگر مشخصات نویسند یا چاپ کنند و روی شیشه ها و بطریها چسبانند. قطعۀ کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس و قیمت آنها باشد. اتیکت. (فرهنگ فارسی معین)
تکۀ کاغذ که بر آن نوع جنس و محل ساخت و دیگر مشخصات نویسند یا چاپ کنند و روی شیشه ها و بطریها چسبانند. قطعۀ کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس و قیمت آنها باشد. اتیکت. (فرهنگ فارسی معین)
بر طبق، برای مثال شکر خدا که از مدد بخت کارساز / بر حسب آرزوست همه کاروبار دوست ی سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار / در گردشند برحسب اختیار دوست (حافظ - ۱۳۰)
بر طبقِ، برای مِثال شکر خدا که از مدد بخت کارساز / بر حَسَب آرزوست همه کاروبار دوست ی سیرِ سپهر و دُور قمر را چه اختیار / در گردشند برحسب اختیار دوست (حافظ - ۱۳۰)
مرکّب از: بر + حسب، موافق. بروفق. - برحسب آرزو، مطابق و موافق آن: شکر خدا که از مدد بخت کارساز برحسب آرزوست همه کار و بار دوست. حافظ. - برحسب اتفاق، اتفاقاً. قضا را. (ناظم الاطباء)، - برحسب دلخواه، یعنی بر وفق آرزوی دل. (آنندراج) : شد آن فتح برحسب دلخواه نیز زن و مردش آمد غلام و کنیز. هاتفی (آنندراج)، - برحسب ظاهر، ظاهراً
مُرَکَّب اَز: بر + حسب، موافق. بروفق. - برحسب آرزو، مطابق و موافق آن: شکر خدا که از مدد بخت کارساز برحسب آرزوست همه کار و بار دوست. حافظ. - برحسب اتفاق، اتفاقاً. قضا را. (ناظم الاطباء)، - برحسب دلخواه، یعنی بر وفق آرزوی دل. (آنندراج) : شد آن فتح برحسب دلخواه نیز زن و مردش آمد غلام و کنیز. هاتفی (آنندراج)، - برحسب ظاهر، ظاهراً