- بروانیا
- یونانی تازی شده هزار افشان از گیاهان گیاهی است که مانند عشقه بر درختها پیچد. میوه آن شبیه بانگور است و جهت دباغت بکار برند حالق الشعر هزار افشان
معنی بروانیا - جستجوی لغت در جدول جو
- بروانیا
- فاشرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گردانیه، گوشه ای در دستگاه نوا
سریانی تازی گشته فاوانیا فاوینا: مشکبوی خفتک بر جادو کش گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی را به نام تیره فاوانیها به وجود می آورد. و جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان است گیاهی است علفی و دارای ساقه های گوشت دار و ساقه ای خوابیده بر روی زمین و گلهایی معمولا سفید یا زرد با آرایش گرزن. در حدود 130 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر در مناطق معتدل می رویند و برخی از گونه ها نیز زمینی هستند عود الصلیب. توضیح به جهت دفع نقرس و صرع و کابوس آن را با خود نگه می داشتند یا دود می کردند
کاروانکیان تیره کاروانک ها
نوایی است از موسیقی قدیم و آن آواز دوم از شش آواز قدیم بود
گیاهی با برگ های ضخیم و دانه های سرخ رنگ شبیه دانۀ انار که بیشتر در مناطق معتدل می روید و برای معالجۀ بیماری های کبدی، نقرس و صرع به کار می رود، عودالصلیب، عودالریح
یونانی تازی شده از گیاهان ازگیل درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا
دم ودستگاه، تجمل
گلی زیبا به رنگهای سرخ، قهوه ای، سفید، ارغوانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک سازند
منسوب به زروان پیرو آیین زروان
فنی است از کشتی و آن عبارتست از گشتن گرد حریف و پایش را ناگهان برداشتن و از جا ربودن
منسوب به شروان از مردم شروان: خاقانی شروانی
گلی به رنگ های سرخ، قهوه ای، سفید و ارغوانی با بوتۀ کوتاه و ساقه های باریک توخالی که بومی مناطق گرمسیر است
بگونیای برگی: در علم زیست شناسی نوعی بگونیای زینتی بدون گل
بگونیای برگی: در علم زیست شناسی نوعی بگونیای زینتی بدون گل
از مردم شروان مثلاً خاقانی شروانی
در کشتی، فنی از کشتی که کشتی گیر گرد حریف بچرخد و ناگهان پای وی را بگیرد و او را از جا بکند
غذایی که از اسفناج یا بادمجان، ماست و سیر تهیه می شود
یونانی تازی گشته گل سد برگ گل صد تومانی
مرزیهیدن مرخشگان زبانزد اخترماری (مرخشه نحس) یونانی تازی گشته زغال اخته از گیاهان زغال اخته
((بِ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است زینتی دارای گل های زیبای سرخ یا سفید یا صورتی این گیاه اصلش از آمریکای مرکزی است و در حدود 400 گونه از آن شناخته شده است
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک درست کنند
بیرونی
به گونه رمن دنده ها ستون ها
جمع بریه، آفریدگان، جمع بریه آفریدگان مخلوقات خلایق
بی سواد عامی. توضیح در عربی بمعنی ظاهر از هر چیز و ضد (جوانی) است
روایت کننده (راوی)، توضیح:) ه (در راویه برای مبالغه است
جریان سیلان
مربوط به برون، بیرونی
خلایق، آفریده شدگان