جدول جو
جدول جو

معنی برنینی - جستجوی لغت در جدول جو

برنینی
(بِ)
جووانی لورنزو. (1598-1680 میلادی) مشهور به کاوالیه برنن. نقاش، حجار و معمار ایتالیایی. یکی از استادان سبک بی قاعده است. وی رواق کلیسای سن پیر را در شهر رم بنا کرد، و مجسمه ها و نیم تنه های متعدد ساخت که از آن جمله از خلسۀ سنت ترز باید نام برد. لویی چهاردهم او را در سال 1665 میلادی به پاریس دعوت کرد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرمینی
تصویر آرمینی
(پسرانه)
سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
ویژگی علومی که به مطالعه و بررسی سیر بیماری بر روی بیمار می پردازد مثلاً روان شناسی بالینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برهمنی
تصویر برهمنی
برهمایی، مبتنی بر پرستش برهما مثلاً مذهب برهمایی، پرستش کنندۀ برهما مثلاً بسیاری از هندی ها برهمایی هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
بدگمانی، بدبین بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنایی
تصویر برنایی
جوانی، برای مثال گرچه برنایی از میان برخاست / چون کنم حرص همچنان برجاست (نظامی۴ - ۵۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
تیزی، برش، عمل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ای فلزی که زنان بمچ دست یا پا کنند: دست برنجن پای برنجن. برنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برناهی
تصویر برناهی
جوانی، شباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برناسی
تصویر برناسی
غافلی نادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهمنی
تصویر برهمنی
منسوب به برهمن یا آیین برهمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالینی
تصویر بالینی
چگونگی بیماری و حالت آن در مدت بستری بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برآیند
تصویر برآیند
منتج منتجه نتیجه دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بددینی
تصویر بددینی
بد مذهبی بد کیشی الحاد مقابل بهدینی خوش کیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
عیبجوئی کردن، سوءدر امور نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالینی
تصویر بالینی
منسوب به بالین، مطالعه ناخوشی های بیماران بستری و کلینیکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آروینی
تصویر آروینی
آمپیریک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برآیند
تصویر برآیند
نتیجه، سرانجام، محصول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگیری
تصویر برگیری
اشتقاق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برنگری
تصویر برنگری
مشاهده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
Cynicism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
Bluntness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
цинизм
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
тупость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
Zynismus
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
Stumpfheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
тупість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
цинізм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
cynizm
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
tępotliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
玩世不恭
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
钝感
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
cinismo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
dureza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدبینی
تصویر بدبینی
cinismo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی