- برنوشته ((بَ نِ وِ تِ))
- طی شده، پاره گشته
معنی برنوشته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیچیده، طی کرده
سوار شده (براسب و مانند آن)، نشسته برتخت (سلطنت) جالس براریکه (پادشاهی)
بلند و حمل شده برده شده، کسی که از ترس سیاست و تنبیه فرار میکند شخصی که بجایی مقدس پناه میبرد
برگردانیده، برگردانده
بلند شده، برده شده، حمل شده
نشسته، سوار شده بر اسب، نشسته بر تخت
قضا و قدر، قسمت، تقدیر
قضا، قدر، نوشته
آنچه از روز ازل برای انسان مقدر شده، بخت، طالع
برگردیده، سرنگون
Destiny, Fate
судьба
Schicksal
przeznaczenie, los
destino
destino
destino
destin
bestemming
भाग्य
hatima
ชะตากรรม , ชะตากรรม