جدول جو
جدول جو

معنی برنوشته - جستجوی لغت در جدول جو

برنوشته
((بَ نِ وِ تِ))
طی شده، پاره گشته
تصویری از برنوشته
تصویر برنوشته
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درنوشته
تصویر درنوشته
پیچیده، طی کرده
فرهنگ لغت هوشیار
سوار شده (براسب و مانند آن)، نشسته برتخت (سلطنت) جالس براریکه (پادشاهی)
فرهنگ لغت هوشیار
بلند و حمل شده برده شده، کسی که از ترس سیاست و تنبیه فرار میکند شخصی که بجایی مقدس پناه میبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگاشته
تصویر برگاشته
برگردانیده، برگردانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برداشته
تصویر برداشته
بلند شده، برده شده، حمل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنشسته
تصویر برنشسته
نشسته، سوار شده بر اسب، نشسته بر تخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درنوشتن
تصویر درنوشتن
((دَ. نِ وِ تَ))
درنوردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنوشت
تصویر سرنوشت
قضا و قدر، قسمت، تقدیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرنوشت
تصویر سرنوشت
قضا، قدر، نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنوشت
تصویر سرنوشت
آنچه از روز ازل برای انسان مقدر شده، بخت، طالع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگشته
تصویر برگشته
((~. گَ تِ))
نابود شده، زیر و زبر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنوشت
تصویر سرنوشت
((~. نِ وِ))
تقدیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگشته
تصویر برگشته
برگردیده، سرنگون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرنوشت
تصویر سرنوشت
Destiny, Fate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ชะตากรรม , ชะตากรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی