- برندگی
- تیزی، برش، عمل برنده
معنی برندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- برندگی
- Bluntness
- برندگی
- тупость
- برندگی
- Stumpfheit
- برندگی
- тупість
- برندگی
- tępotliwość
- برندگی
- dureza
- برندگی
- durezza
- برندگی
- dureza
- برندگی
- brutalité
- برندگی
- stompheid
- برندگی
- ความทื่อ
- برندگی
- ketajaman
- برندگی
- कठोरता
- برندگی
- মূর্ততা
- برندگی
- کٹائی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اکتفا، قناعت، کفایت
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
برش، قطع، جدائی
عمل درنده، سبعیت
باریدن و بارش
عمل خریدار، خریداری
حالت و چگونگی پرنده
باریدن باران، برف یا تگرگ از آسمان
برش، شکاف، جدایی
Laceration
разрыв
Platzwunde