جدول جو
جدول جو

معنی برندک - جستجوی لغت در جدول جو

برندک
تپه، پشته، تل، کوه کوچک
تصویری از برندک
تصویر برندک
فرهنگ فارسی عمید
برندک
کوه، تپه کوه کوچک تپه پشته
تصویری از برندک
تصویر برندک
فرهنگ لغت هوشیار
برندک
((بَ رَ دَ))
تپه، پشته
تصویری از برندک
تصویر برندک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرندک
تصویر پرندک
(دخترانه)
پشته، کوه کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
تپه، پشته، تل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برناک
تصویر برناک
جوان، آنکه یا آنچه به حد میانۀ عمر طبیعی خود رسیده باشد، برنا، کم تجربه، مساعد و موافق مثلاً بخت جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنده
تصویر برنده
کسی که چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد، کسی که در قمار یا مسابقه پیروز شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنده
تصویر برنده
دارای توانایی برای بریدن، تیز، کنایه از دارای توانایی در انجام کارها، قاطع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنده
تصویر برنده
قطع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برناک
تصویر برناک
جوان شاب مقابل پیر، ظریف خوب نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
پشته و کوه کوچک که در میان دشت باشد، (اسم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
((پَ رَ دَ))
پشته، تل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنده
تصویر برنده
((بُ رَّ دِ))
دارای ویژگی یا توانایی بریدن، تیز، بران، جدی، مؤثر و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنده
تصویر برنده
((بَ رَ دِ))
دارای برد، پیروز، موفق
فرهنگ فارسی معین
بروزٌ , بارزٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برنده
تصویر برنده
Cutting, Winning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
자르는 , 승리하는
دیکشنری فارسی به کره ای
कटने वाला , विजेता
دیکشنری فارسی به هندی
різальний , переможець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ตัด , ผู้ชนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
切割的 , 获胜的
دیکشنری فارسی به چینی
schneidend, siegreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
режущий , победный
دیکشنری فارسی به روسی
কাটার , বিজয়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی