- برنجه (بِ رِ جَ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه. سکنۀ آن 747 تن است. آب آن از رود خانه ساروق و محصول آن غلات، بادام، حبوب و کرچک است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
معنی برنجه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد، کسی که در قمار یا مسابقه پیروز شود
تهیه شده از غله برنج مثلاً شیرینی برنجی
تهیه شده از آلیاژ برنج مثلاً ظرف برنجی
تهیه شده از آلیاژ برنج مثلاً ظرف برنجی
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، آورنجن، سوار، دستیاره، اورنجن، ایّاره، دستینه، دست برنجن، ورنجن، یارج، یاره
دارای توانایی برای بریدن، تیز، کنایه از دارای توانایی در انجام کارها، قاطع
(خَ بَ نَ جَ)
لغت نامه دهخدا
خوش غذا. (از متن اللغه) (اقرب الموارد) ، زنی که پشت های ضخیم و گوشت آلود دارد، زن گرداندام. (از متن اللغه)
افزاری که جولاهگان بدان آهار برتانه مالند و آن دسته گیاهی است مانند جاروب برهم بسته، آهاری که بر تانه مالند
((بِ شَ جمع یا جَ))
فرهنگ فارسی معین
افزاری که جولاهگان بدان آهار بر تانه مالند و آن دسته گیاهی است مانند جاروب برهم بسته، آهاری که بر تانه مالند
