جدول جو
جدول جو

معنی بررسی - جستجوی لغت در جدول جو

بررسی
رسیدگی، وارسی، مطالعه و تحقیق
تصویری از بررسی
تصویر بررسی
فرهنگ فارسی عمید
بررسی
(بَرْ، رَ / رِ)
بازرسی. تفتیش. تنقیب. (یادداشت مؤلف). فحص. (یادداشت مؤلف). پرسش. پرس و جو.
- بررسی شدن، تفتیش شدن. بازرسی شدن.
لغت نامه دهخدا
بررسی
رسیدگی تحقیق
تصویری از بررسی
تصویر بررسی
فرهنگ لغت هوشیار
بررسی
((بَ رِ))
رسیدگی، تحقیق
تصویری از بررسی
تصویر بررسی
فرهنگ فارسی معین
بررسی
مطالعه
تصویری از بررسی
تصویر بررسی
فرهنگ واژه فارسی سره
بررسی
امعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جستجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بررس
تصویر بررس
رسیدگی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بررسیدن
تصویر بررسیدن
بررسی کردن، وارسی کردن، رسیدگی کردن به کاری، پرسیدن، برای مثال آز بگذار که با آز به حکمت نرسی / ور بیان بایدت از حال سنائی بررس (سنائی۲ - ۱۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
(بَ سَ)
عبارتست ازبار قلیلی که بر بار کثیر برسر گذارند و آنرا سرباری نیز گویند. (آنندراج). علاوه. سرباری.
لغت نامه دهخدا
(بُ رُلْ لُ)
منسوب به برلس که شهرکی است در سواحل مصر. رجوع به برلس شود
لغت نامه دهخدا
(نَنْ دَ / دِ)
بازرس. مفتش. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ماندگی و کوفت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بررسیدن
تصویر بررسیدن
وا رسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسی
تصویر برسی
ماندگی وکوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
تحقیق کردن، جستجو کردن، پرسش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بررسیدن
تصویر بررسیدن
((بَ. رِ دَ))
تحقیق کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
Reassessment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
Retrospection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
Survey, Broach, Check, Dissect, Examine, Probe, Scrutinize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برادری، برادر کوچکتر
فرهنگ گویش مازندرانی
رسیده، رسیدی؟، فرستاده شده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
подібність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
重新评估
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
poruszać, sprawdzać, przeprowadzać sekcję, badać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
(PL) retrospekcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
ponowna ocena
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
піднімати , перевіряти , розтинати , досліджувати , ретельно вивчати , обстежувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
(DE) Rückschau
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
перевизначення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
ansprechen, überprüfen, sezierten, untersuchen, prüfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
Neubewertung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
затрагивать , проверять , вскрывать , исследовать , тщательно исследовать , обследовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بررسی مجدد
تصویر بررسی مجدد
переоценка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بررسی گذشته
تصویر بررسی گذشته
دیکشنری فارسی به چینی