معنی بررسی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بررسی
بررسی
- بررسی
- بازرسی. تفتیش. تنقیب. (یادداشت مؤلف). فحص. (یادداشت مؤلف). پرسش. پرس و جو.
- بررسی شدن، تفتیش شدن. بازرسی شدن.
لغت نامه دهخدا
بررسی
- بررسی
- امعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جستجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برسری
- برسری
- عبارتست ازبار قلیلی که بر بار کثیر برسر گذارند و آنرا سرباری نیز گویند. (آنندراج). علاوه. سرباری.
لغت نامه دهخدا
برلسی
- برلسی
- منسوب به برلس که شهرکی است در سواحل مصر. رجوع به برلس شود
لغت نامه دهخدا