- برح
- خشم کردن، غضب نمودن، نیست شدن، زایل گردیدن
معنی برح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
البته وحقیقتاً، براستی، مانند (امام برحق، دین برحق)
آزار دهنده، اذیت کننده، به رنج اندازنده
اذیت کننده برنج در افکننده: علم الله که چو چشم برین لقای مروح زدم از درد های مبرح بیاسودم و در کنج این وحشت خانه انده سرای برواء کریم تو مستانس شدم
به فراخور
سختیها وگزندها وبلاها
موافق، برحسب
موافق، بروفق
پرهیزاندن
دور، بپرهیز، بحذر
بر طبق، برای مثال شکر خدا که از مدد بخت کارساز / بر حسب آرزوست همه کاروبار دوست ی سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار / در گردشند برحسب اختیار دوست (حافظ - ۱۳۰)
مقطع
مسواک
حوزه، قسمت
فراخپای هموار پای کسی که پایش گودی نداشته باشد پهن پا در پرندگان
خسته رنجور، آشکار
خاک روی زمین، تراب
بچه گوسفند تا قبل ازشش ماهگی آراسته ونیکو آراسته ونیکو
غوره خرما غسا، غژب (دانه ای انگور)
گوشت بریدن
دریا
راندن پیر شدن
آله کلو
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خودبردند
درخش، کهربا، روشنایی
دریا
نمودار، پیرنگ
آشکاری، فرانمون، گزارش، زند، ریز
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود،
کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود.
تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین،
، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود.
تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین،
، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
باد گرم باد گرم تابستان، باد تند گردناک باد شدیدی که غبار بر انگیزد، جمع بوارح، شکاری که از جانب راست بسوی چپ گذرد مقابل سانح، طلوع ستاره منزل از موقع روشنایی بامداد در غیر موسم باران