جدول جو
جدول جو

معنی برجسته - جستجوی لغت در جدول جو

برجسته
برآمده، بالاآمده، بلندی پیداکرده، بزرگ و معروف
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
فرهنگ فارسی عمید
برجسته
(بَ جَ تَ /تِ)
با افراز برآمده. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
برجسته
جهیده، برآمده بالا آمده، شخص معروف و بزرگ، جمع برجستگان، خوب پسندیده، ممتاز عالی، چست چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
برجسته
((بَ جَ))
جمع ت)، جهیده، برآمده، ممتاز، عالی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
فرهنگ فارسی معین
برجسته
سرآمد، عالی، عمده، فحل، شاخص، مبرز، متشخص، متمایز، مشخص، ممتاز، مهم، چشمگیر، نمایان، برآمده، محدب، پسندیده، خوب، چالاک، چست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برجسته
بارزٌ
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
برجسته
Salient, Eminent, Prominent
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برجسته
éminent, proéminent, saillant
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برجسته
eminente, prominente, destacado
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برجسته
выдающийся , видный , заметный
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به روسی
برجسته
eminent, herausragend, auffallend
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به آلمانی
برجسته
видатний , помітний
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برجسته
wybitny, wyraźny
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به لهستانی
برجسته
杰出的 , 突出的
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به چینی
برجسته
eminente, proeminente, saliente
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برجسته
ممتاز , نمایاں
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به اردو
برجسته
উজ্জ্বল , বিশিষ্ট
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به بنگالی
برجسته
maarufu
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به سواحیلی
برجسته
seçkin, önde gelen, belirgin
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
برجسته
저명한 , 두드러진
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به کره ای
برجسته
卓越した , 顕著な
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به ژاپنی
برجسته
eminente, prominente, saliente
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برجسته
प्रसिद्ध , प्रमुख
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به هندی
برجسته
terkemuka, menonjol, mencolok
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
برجسته
มีชื่อเสียง , เด่น
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به تایلندی
برجسته
eminent, prominent, opvallend
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به هلندی
برجسته
בולט
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بررسته
تصویر بررسته
روییده، رسته، کنایه از واقعی، طبیعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بربسته
تصویر بربسته
جامد، جماد، ساختگی و بی اصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورجسته
تصویر ورجسته
برجسته و برآمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجسته
تصویر خرجسته
جنگ و ستیز، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی را گویند که روح نباتی در وی اثر نکند و نشو و نما نتواند کرد و زیاده از آنچه هست نتواند شد مانند سنگ و کلوخ جماد مقابل بررسته، امر ساختگی امر مصنوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برجستن
تصویر برجستن
پریدن، جهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بررسته
تصویر بررسته
گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برجستن
تصویر برجستن
((بَ جَ یا ج ِ تَ))
برجهیدن، پریدن از پایین به بالا یا به عکس، جهیدن
فرهنگ فارسی معین