جدول جو
جدول جو

معنی برجامه - جستجوی لغت در جدول جو

برجامه
(بَ مَ / مِ)
مرکّب از: بر + جامه، لباس زبرین. جامه که بالای جامه های دیگر پوشند. مقابل شعار. دثار.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برجمه
تصویر برجمه
استخوان های ریز دست و پا، مفاصل انگشتان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامۀ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارجامه
تصویر بارجامه
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند و در آن خاک، شن، آهک یا چیزهای دیگر می ریزند، تاچه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
جوالی را گویند که دهن آن از پهلو باشد و بر بالای چاروا اندازند و هر چیز خواهند در آن کنند. (برهان) (ناظم الاطباء). جوالی را گویند که دهن آن در پهلو باشد و بر پشت خر افکنند و هر چه خواهند در آن پر کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). صندوق رخت. خورجین. خرجین. (دمزن)
لغت نامه دهخدا
(بَ مَ / مِ)
مرکّب از: بر، پیشوند + نامه، به معنی سرنامه، یعنی آنچه بر سر کتابتها و نامه ها نویسند و به عربی القاب و عنوان گویند. (برهان) (آنندراج)، برنامج و برنامجه معرب آنست. (از آنندراج)، عنوان و لقب و دیباچه و آنچه بر سر کتاب و یا نامه نویسند. (ناظم الاطباء)، بندنامه. سحا. لقب. سجاغ. پاشنامه. پاچنامه. پاژنامه. ورنامه.
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
دیباچه، عنوان، سر نامه
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه ای بزرگ و ستبر که بر پشت چارپایان بارکش افکنند و در آن خاک شن آهک و جز آن ریزند جوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکامه
تصویر برکامه
((بَ مِ))
علی رغم، برخلاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
((بَ مِ))
عنوان، دستور کار یک مجلس، خطابه، جشن، آن چه که از رادیو، تلویزیون و سینما پخش می شود، مجموعه کارهایی که به هدف مشخصی ختم شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
پروژه
فرهنگ واژه فارسی سره
پروگرام، دستور کار، طرح، نقشه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
برنامجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
Program
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زیرجامه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programma
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
программа
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
Programm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
програма
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
program
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
پروگرام
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
প্রোগ্রাম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
프로그램
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
プログラム
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
תוכנית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
कार्यक्रम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
程序
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
โปรแกรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programma
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
programa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برنامه
تصویر برنامه
program
دیکشنری فارسی به اندونزیایی