جدول جو
جدول جو

معنی براغیل - جستجوی لغت در جدول جو

براغیل
(بَ)
جمع واژۀ برغیل. (منتهی الارب). مخالیف. روستا. حومه. (یادداشت مؤلف). رجوع به برغیل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از براهیم
تصویر براهیم
(پسرانه)
ابراهیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
(پسرانه)
مخفف اسرافیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
سربال ها، پیراهن ها، جامه ها، پوشاک ها، جمع واژۀ سربال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
اسرافیل، در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
سروال ها، شلوارها، زیرجامه ها، جمع واژۀ سروال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از براهین
تصویر براهین
برهان ها، حجت ها، دلیل ها، دلیل قاطع ها، جمع واژۀ برهان
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شتران نجیب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ برغوث. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جمع واژۀ برغورث، بمعنی کیک. (آنندراج). رجوع به برغوث شود، زن نیکوکار. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ برطیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به برطیل شود، بندکرده، فروهشته، بالازده، خراب و منهدم. مضمحل. (یادداشت مؤلف). رجوع به برافکندن و افکنده در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
کرفس بستانی. (آنندراج). کرفس. (فهرست مخزن الادویه) (اختیارات بدیعی).
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی است از دهستان حومه بخش اسکو شهرستان تبریز که در 21هزارگزی جنوب اسکو و 14هزارگزی شوسۀ تبریز، دهخوارقان واقع شده. جلگه و معتدل است و 520 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و بادام، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
ده ها و زمین ها که قریب آب باشند.
لغت نامه دهخدا
تصویری از طراغیس
تصویر طراغیس
یونانی برهنه جو از دارو ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراقیل
تصویر عراقیل
به گونه رمن دشواری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
جمع سربال، پیراهن ها پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبراییل
تصویر جبراییل
عبری پیک خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براجیل
تصویر براجیل
بویانک (کرفس) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبرائیل
تصویر جبرائیل
نام فرشته وحی، امین وحی، روح الامین
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره گلسرخیان جزو دسته بادامیها که در جنگلهای خشک خرم آباد و لرستان وجود دارد. این گیاه نوعی آلوی وحشی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع برهان، پرون هان ها آوندها گر آوند خواهی به تیغم نگر (فردوسی) جمع برهان برهانها دلیلها حجتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براذین
تصویر براذین
جمع برذون، ستور اسپ های تاتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغیل
تصویر برغیل
ده، آبرس زمینی که نزدیک آب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برایل
تصویر برایل
پرهای گردن، یال ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براغیث
تصویر براغیث
جمع برغوث، کک ها جمع برغوث کیکها ککها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراویل
تصویر سراویل
((سَ))
جمع سروال، شلوار، زیر جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرابیل
تصویر سرابیل
((سَ))
جمع سربال، جامه، پوشاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
Shininess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
блеск
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
Glänzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
блискучість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
połyskliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
闪亮
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از براقیت
تصویر براقیت
brilho
دیکشنری فارسی به پرتغالی