- براستای
- در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
معنی براستای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در حقیقت، صادقانه
حقاً، الحق
در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
امتیاز
قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا عتیقه
آپولوژیست
فوق تخصص
آراسته بودن عمل آراسته
بلند شدگی
بلندی، جهندگی
پوششی که جنگاوران قدیم بهنگام جنگ می پوشیدند، پوششی که در قدیم بهنگام جنگ برروی اسب میافکندند
برخاسته بودن، بلندشدگی
قدیمی، دیرینه، تاریخی
برآمدگی، بالاآمدگی، بلندی
در حق، دربارۀ مثلاً به راستای تو
آراسته بودن، دارای فضایل و کمالات بودن، نظم و ترتیب، بسامانی
قدیمی، کهنه
برگستوان، روپوش و زره مخصوصی که هنگام جنگ بر تن می کردند یا روی اسب می انداختند
Rakishness
Bumpiness, Conspicuousness, Prominence
неровность , заметность , выдающееся положение
элегантность
Eleganz
Unebenheit, Auffälligkeit, Prominenz
нерівність , помітність , виразність
елегантність
elegancja
nierówność, wyrazistość, wybitność
不平整 , 显眼 , 突出
elegância
irregularidade, visibilidade, proeminência
eleganza