جدول جو
جدول جو

معنی برازنده - جستجوی لغت در جدول جو

برازنده
متناسب
تصویری از برازنده
تصویر برازنده
فرهنگ واژه فارسی سره
برازنده
ورجاوند
تصویری از برازنده
تصویر برازنده
فرهنگ واژه فارسی سره
برازنده
اسم برازنده، شایسته لایق زیبنده: شغل برازنده، متناسب شکیل: اندام برازنده
فرهنگ لغت هوشیار
برازنده
شایسته، لایق، زیبنده، مناسب
تصویری از برازنده
تصویر برازنده
فرهنگ فارسی عمید
برازنده
((بَ زَ دَ))
شایسته، زیبنده
تصویری از برازنده
تصویر برازنده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نابرازنده
تصویر نابرازنده
آنکه برازنده ولایق نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرازنده
تصویر فرازنده
(دخترانه)
بالابرنده و افرازنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرازنده
تصویر فرازنده
بلند کننده، بالابرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرازنده
تصویر طرازنده
آرایش دهنده، نظم دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرازنده
تصویر گرازنده
کسی که از روی ناز و تکبر راه می رود، خرامنده، برای مثال دلیری کند با من این نادلیر / چو گور گرازنده با شرزه شیر (نظامی۵ - ۸۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرازنده
تصویر طرازنده
آرایش دهنده، پیرایش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرازنده
تصویر فرازنده
افرازنده بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده بند کننده
فرهنگ لغت هوشیار
از روی ناز و تکبر خرامنده: دلیری کند با من آن نا دلیر چو گور گرازنده با شرزه شیر. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرازنده
تصویر طرازنده
((طِ زَ دِ))
آرایش دهنده، نظم دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرازنده
تصویر فرازنده
بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازنده
تصویر بازنده
بازی کننده، مقابل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازنده
تصویر بازنده
بازی کننده، مقابل برنده، کسی که در مسابقه، قمار و مانند آن شکست بخورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازنده
تصویر بازنده
((زَ دِ))
دارای باخت، شکست خورده، ناموفق، ناکام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برزنده
تصویر برزنده
((بَ زَ دِ))
شاغل، جمع برزندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورازبنده
تصویر ورازبنده
(پسرانه)
بنده نیرومند، از نامهای ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
تناسب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگزیده
تصویر برگزیده
منتخب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بساونده
تصویر بساونده
لمس کننده، حس لامسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغازنده
تصویر آغازنده
مبتدی، منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروزنده
تصویر فروزنده
(دخترانه)
درخشان، درخشنده، روشن، تابان، روشن کننده، افروزنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سراینده
تصویر سراینده
شاعر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آراینده
تصویر آراینده
آنکه آرایش دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرامنده
تصویر آرامنده
مطمئن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
زیبائی، لیاقت، سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادندر
تصویر برادندر
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
دمنده نفس دمنده، طلوع کننده طالع (ستارگان)، پدید شونده (صبح سپیده)، سخن گوینده، غضبناک شونده خشمگین گردنده، روینده سبرشونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بردارنده
تصویر بردارنده
اسم برداشتن، کسی که چیزی را از جایی بردارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برآرنده
تصویر برآرنده
بنا کننده، آفریننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگزیده
تصویر برگزیده
انتخاب شده، منتخب، چشم وچراغ، دست چین، گزیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکشنده
تصویر برکشنده
بمقام بالا وبرتر رساننده
فرهنگ لغت هوشیار