جدول جو
جدول جو

معنی برابری - جستجوی لغت در جدول جو

برابری
برابر بودن، هم وزن یا هم سر بودن، رو به رو شدن
برابری کردن: با کسی رو به رو شدن، دعوی هم سنگی و هم زوری کردن، ستیزه کردن، همدوش و هم ردیف بودن
تصویری از برابری
تصویر برابری
فرهنگ فارسی عمید
برابری
(بَ بَ)
تعادل. تساوی. یکسانی. مساوات. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). همسری. (آنندراج). همتایی. همسنگی:
با روی تو ماه آسمان را
امکان برابری ندیدم.
سعدی.
- برابری کردن، مساوات و همسری و یکسانی نمودن با کسی. (آنندراج) :
خورشید را سخی چو تو دانند مردمان
خورشید با تو کرد نیارد برابری.
فرخی.
سپهر با تو برفعت برابری نکند
که شرمسار شود مدعی بلا برهان.
سعدی.
جز صورتت در آینه کس را نمیرسد
با طلعت بدیع تو کردن برابری.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
برابری
برابربودن تساوی، هموزنی همسنگی تساوی، همواری، همدوشی همسانی همردیفی، تطابق مطابق بودن معادل بودن، برابری سال 1340 هجری شمسی با 1381 هجری قمری
فرهنگ لغت هوشیار
برابری
انطباق، موازنه، تساوی
تصویری از برابری
تصویر برابری
فرهنگ واژه فارسی سره
برابری
تساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، هم سنگی، هم وزنی، تطابق، مطابقت، تعادل
متضاد: نابرابری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برابری
المساواة
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به عربی
برابری
Equality, Parity
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برابری
égalité, parité
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برابری
برابر، هم سان، از روبرو و از مقابل ظاهر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
برابری
gelijkheid, pariteit
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به هلندی
برابری
uguaglianza, parità
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برابری
равенство , паритет
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به روسی
برابری
Gleichheit, Parität
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به آلمانی
برابری
рівність , паритет
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برابری
równość, parytet
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به لهستانی
برابری
平等
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به چینی
برابری
igualdade, paridade
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برابری
igualdad, paridad
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برابری
ความเท่าเทียม
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به تایلندی
برابری
مساوات
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به اردو
برابری
সমতা
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به بنگالی
برابری
usawa
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
برابری
eşitlik
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
برابری
평등 , 동등함
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به کره ای
برابری
平等 , 同等
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
برابری
समानता
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به هندی
برابری
kesetaraan
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
برابری
שוויון , שִׁוְיוֹן
تصویری از برابری
تصویر برابری
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برادری
تصویر برادری
برادر بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باربری
تصویر باربری
کار و شغل باربر، بار بردن، حمل و نقل، بنگاهی که به حمل و نقل کالا و بار می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برادری
تصویر برادری
اخوت وبرادر بودن، خویشی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل باربر بردن بار بر دوش و پشت خود، اداره ای که مباشر امور حمل و نقل است اداره حمل و نقل نقلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باربری
تصویر باربری
((بَ))
عمل و شغل باربر، مؤسسه ای که امور حمل و نقل کالا را به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترابری
تصویر ترابری
حمل و نقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برادری
تصویر برادری
Brotherhood, Fraternal, Fraternization
دیکشنری فارسی به انگلیسی