جدول جو
جدول جو

معنی برآمدجای - جستجوی لغت در جدول جو

برآمدجای(بَ مَ)
جای صدور و بیرون آمدن. برآمدگاه. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ مَ)
برآمدجای. رجوع به برآمدجای شود، جمع واژۀ برّکانی، جمع واژۀ برنکان، جمع واژۀ برنکانی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و همه این ها بمعنی گلیم سیاه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(بَ مَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی برآمده. نتو. حدبه. محدب بودگی. برجستگی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از برآمدگی
تصویر برآمدگی
برجستگی، محدب بودگی
فرهنگ لغت هوشیار
آماس، باد، تورم، نفخ، ورم، برجستگی
متضاد: فرورفتگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صادرات
دیکشنری اردو به فارسی