جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برآمدات

برسمدان

برسمدان
در میان زردشتیان ایران و هندوستان از دیر باز بجای برسمهای نباتی برسمهای فلزی که از برنج و نقره ساخته میشود بکار میرود و آنها را روی برسمدان - که ظرفی است فلزی (طلا و نقره و مانند آن) - گذارند و آن را ماهروی هم گویند چه قسمت فوقانی آن دو انتهای برسم را نگاه میدارد بشکل تیغه ماه است
فرهنگ لغت هوشیار

برسمدان

برسمدان
ظرفی است مدور و دراز مانند قلمدانی که اندکی از برسم که چیده اند بلندتر باشد و برسم را درون آن نهند. (برهان) (آنندراج). دو هلال وار فلزی با پایۀ بلند که بر سه پایه قرار دارد و آن دو را به فاصله از یکدیگر برزمین قرار دهند و هریک از دو سر دسته های برسم را بریکی از آن دو تکیه دهند. و نیز رجوع به برسم شود
لغت نامه دهخدا

برآمدگی

برآمدگی
حالت و چگونگی برآمده. نتو. حدبه. محدب بودگی. برجستگی.
لغت نامه دهخدا

برآمدگاه

برآمدگاه
برآمدجای. رجوع به برآمدجای شود، جَمعِ واژۀ بَرّکانی، جَمعِ واژۀ برنکان، جَمعِ واژۀ برنکانی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و همه این ها بمعنی گلیم سیاه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا

برآمدجای

برآمدجای
جای صدور و بیرون آمدن. برآمدگاه. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا