جدول جو
جدول جو

معنی بدچشمی - جستجوی لغت در جدول جو

بدچشمی
(بَ چَ / چِ)
عمل بدچشم. و رجوع به بدچشم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
رسوایی، بی آبرویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدچشم
تصویر بدچشم
مردی که به زنان نامحرم از روی شهوت و به چشم بد نگاه کند، کسی که چشمش بد و شوم باشد و از او چشم زخم به دیگران برسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدکامی
تصویر بدکامی
بدخواهی، بداندیشی، بدکام بودن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ چَ / چِ)
کسی که چشم بد و منظر شوم دارد. (ناظم الاطباء). کسی که نظر او بد باشد. (آنندراج). نافس. (منتهی الارب). آنکه چشم زخم رساند. آنکه چشم زند. آنکه چشم کند و نظر زند. سخت چشم زخم رساننده. پلیدچشم. عیون. شورچشم. (یادداشت مؤلف) :
بچشمت کرد بدچشمی همانا
ز چشم بد دگر شد حال و سانت.
ناصرخسرو.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدچشم
تصویر بدچشم
آنکه چشم زخم رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد چشمی
تصویر بد چشمی
عمل بد چشم
فرهنگ لغت هوشیار
مردی که بزنان نامحرم بنظر شهوت نگرد، کسی که چشمش شوم باشد آنکه بدیگران چشم زخم زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
سوء شهرت، تهمت
فرهنگ واژه فارسی سره
چشم ناپاک، شهوتناک، هوسباز، هوسناک، هیز
متضاد: چشم پاک، نامحرم
متضاد: محرم، چشم شور، شورچشم، شوم چشم، بدنظر، حسود، شکین، شوم، نحس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
Vilification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
diffamation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شوم چشم، شورچشم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
बदनामी
دیکشنری فارسی به هندی
بی نظمی
دیکشنری اردو به فارسی
سوءهاضمه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
بدنامی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
মানহানি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
kashfa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
karalama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
비방
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
中傷
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
הַשְׁמָצָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
difamação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
fitnah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
การหมิ่นประมาท
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
laster
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
vilipendio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
diffamazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
诽谤
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
oszczerstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
наклеп
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
Verleumdung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
очернение
دیکشنری فارسی به روسی
تهمت، افترا، بدنامی
دیکشنری اردو به فارسی