جدول جو
جدول جو

معنی بدقلق - جستجوی لغت در جدول جو

بدقلق
بدخو، بدادا
تصویری از بدقلق
تصویر بدقلق
فرهنگ فارسی عمید
بدقلق
(بَقَ لِ / قِ لِ)
بدخو. بدخلق. شموس. مقابل خوش قلق. در آدمی و اسب و دیگر ستور سواری مستعمل است. (از یادداشت مؤلف). بدادا. و رجوع به قلق شود
لغت نامه دهخدا
بدقلق
((~. ق ِ لِ))
بهانه گیر، بدسلوک
تصویری از بدقلق
تصویر بدقلق
فرهنگ فارسی معین
بدقلق
ناسازگار، سرکش، بدرام
متضاد: خوش قلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ قَ)
که خوشی دیگران نخواهد. مقابل خوش قلب. (یادداشت مؤلف) ، آنکه جراحت تن او دیر بهبودو التیام پذیرد. مقابل خوش گوشت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ قَ لِ / قِ لِ)
بدخویی. بدادایی. بدجنمی (بیشتر در اسب). (از یادداشتهای مؤلف).
- بدقلقی کردن، بدخویی نمودن. ناسازواری کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ خُ)
بدخو و لجوج. (ناظم الاطباء). بدخو و شریر. (آنندراج). ترش. تارش. عزور. عیذان. متدنس. عنفص. (منتهی الارب)، بدگمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). سؤظن دار. (یادداشت مؤلف)، بدنیت. بدخواه دیگران. (یادداشت مؤلف). بدباطن. بداندرون. بداندیش. بدطینت: غوزیان... مردمانی شوخ روی و ستیزکارند و بددل و حسود... و با سلاح و آلات دلیری و شوخی اندر حرب. (حدود العالم). و این مردم (مردم سودان) مردمانی اند بددل و حریص اندر کارها. (حدود العالم).
همان بددل و سفله و بی فروغ
سرش پر ز کین و زبان پردروغ.
فردوسی.
بازگشتم و گفتم بوسهل از کار بشد که سخت بددل مردی بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 630).
- بددل شدن، بدنیت شدن. بدخواه دیگران شدن: دیگرعلیه السلام فرمود قبیلۀ ازد و اشعریان بددل نشوند وایشان را غل و حقد و حسد نبود. (تاریخ قم ص 273). ازد و اشعریان و کنده از من اند عدول نکنند و بددل نشوند. (تاریخ قم ص 274).
، آنکه در نظافت سخت و دقیق است. آن که از دیدن پلیدی و آب بینی و حیوان بدصورت چون غوک و جز آن حال قی بدو دست دهد. آنکه از دیدن چیزی چرکن اشکوفه اش افتد. آنکه از دیدن چیزهای ناپاک و شوخگن دل آشوبد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدقلقی
تصویر بدقلقی
بدخوئی، بد ادایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد قلق
تصویر بد قلق
بی تاب کج تاب بد ادا بد عادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدقلب
تصویر بدقلب
کسی که خوشی دیگران نخواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
لجوج، بدخو، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
آتش مزاج، بداخلاق، بدخو، آتشین مزاج، عصبی، بدعنق، تندخلق، تندخو، خشمگین، زشت خو، کج خلق
متضاد: خوش اخلاق، خوش خلق، ناساز، ناموافق، نساز، بی مدارا
متضاد: ملایم، مداراگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
متأفّفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
Badtempered, Cantankerous, Cranky, Grouchy, Grumpy, Illhumored, Petulant, Surly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
de mauvais tempérament, grincheux, de mauvaise humeur, pétulant, maussade
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
schlecht gelaunt, mürrisch, gereizt, griesgrämig, launisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
短気な , 不機嫌な , 怒りっぽい , 生意気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بدخلق، بداخلاق
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
بدخلق , بد مزاج , چڑچڑا , بدمزاج
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
খিটখিটে , বিরক্তিকর , বিরক্ত , রাগী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mngumu, mkatili, mwepesi, mjojo, mwenye hasira, mkasiriko, hasira
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
성질이 더러운 , 성격이 나쁜 , 성질 더러운 , 불쾌한 , 기분이 안 좋은 , 성미가 급한 , 불친절한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
בעל אופי רע , רָעַשׁ , חמום מוח , קפריזי , רע מזג , נרגז , עכור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
дратівливий , ворчливий , в поганому настрої , капризний , буркотливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
चिढ़चिढ़ा , चिड़चिड़ा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mudah marah, pemarah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
มีอารมณ์ไม่ดี , ขี้บ่น , หงุดหงิด , ขี้โมโห , ขี้หงุดหงิด , ขึ้งโกรธ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
chagrijnig, knorrig, slechtgehumeurd, prikkelbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
раздражительный , сварливый , ворчливый , с плохим настроением , капризный , угрюмый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
di cattivo umore, scontroso, irritabile, petulante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mal-humorado, rabugento, petulante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
坏脾气的 , 脾气坏的 , 易怒的 , 心情不好的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
wybuchowy, zrzędliwy, drażliwy, gderliwy, w złym humorze, kapryśny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
malhumorado, cascarrabias, irritable, petulante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی