بدخواهی. (ناظم الاطباء). بدسرشتی. بدفطرتی. مقابل خوش طینتی، آنکه بهر طریقی تحصیل پول می کند. (ناظم الاطباء) ، آنکه عادتاًشریر باشد و بدخوی. (ناظم الاطباء)
بدخواهی. (ناظم الاطباء). بدسرشتی. بدفطرتی. مقابل خوش طینتی، آنکه بهر طریقی تحصیل پول می کند. (ناظم الاطباء) ، آنکه عادتاًشریر باشد و بدخوی. (ناظم الاطباء)
عمل بدسیرت. بدخلقی. بدطینتی. بدخویی: باﷲ ار با من توان بستن بمسمار قضا جنس این بدسیرتی یا مثل این بدگوهری. انوری. بهرام یک چندی ببود و آن بدخویی و بدسیرتی از آن پدر دید دلش از آن بگرفت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 75). خاصه در عهد امیر ابوسعد که بدسیرتی و ظلم او پوشیده نبود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 146) ، تناور فربه. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ زیر شود
عمل بدسیرت. بدخلقی. بدطینتی. بدخویی: باﷲ ار با من توان بستن بمسمار قضا جنس این بدسیرتی یا مثل این بدگوهری. انوری. بهرام یک چندی ببود و آن بدخویی و بدسیرتی از آن پدر دید دلش از آن بگرفت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 75). خاصه در عهد امیر ابوسعد که بدسیرتی و ظلم او پوشیده نبود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 146) ، تناور فربه. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ زیر شود
نوعی از ورزش شبیه به تنیس که در زمینی شبیه زمین والیبال با شرکت 2 یا 4 تن انجام میشود. راکت آن از راکت تنیس ضعیف تر است و توپ آن از یک گوی کوچک پلاستیک یا چرمی تشکیل شده که چند پر (پرنده) در آن فرو برده اند. این ورزش تازه در ایران معمول شده
نوعی از ورزش شبیه به تنیس که در زمینی شبیه زمین والیبال با شرکت 2 یا 4 تن انجام میشود. راکت آن از راکت تنیس ضعیف تر است و توپ آن از یک گوی کوچک پلاستیک یا چرمی تشکیل شده که چند پر (پرنده) در آن فرو برده اند. این ورزش تازه در ایران معمول شده