- بدسابقه
- بدپیشینه، آنکه دارای سابقه بد است
معنی بدسابقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی پیشینه
بی پیشینه آنچه که سابقه ندارد آنچه که قبلا نبوده
مونث متاسبق جمع متسابقات
Unprecedented, Unprecedentedly
беспрецедентный , беспрецедентно
beispiellos
безпрецедентний , безпрецедентно
bezprecedensowy, bezprecedensowo
前所未有的 , 空前地
sem precedentes, de maneira sem precedentes
senza precedenti, in modo senza precedenti
sin precedentes, de manera sin precedentes
sans précédent, de manière sans précédent
ongekend, zonder precedent
ไม่มีตัวอย่าง , อย่างที่ไม่เคยเกิดขึ้นมาก่อน
belum pernah terjadi, dengan cara yang belum pernah terjadi sebelumnya
غير معهودٍ , بطريقةٍ غير مألوفةٍ
अभूतपूर्व , अभूतपूर्व तरीके से
חסר תקדים , באופן חסר תקדים
前例のない , 前例のない方法で
전례 없는 , 전례 없이
eşi görülmemiş, eşi benzeri görülmemiş bir şekilde
isiyojulikana, kwa njia isiyo na kifani
অভূতপূর্ব , অভূতপূর্বভাবে
بے نظیر , بے مثال طریقے سے
هماورد، پیکار
با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن
عمل چند تن یا چند گروه برای پیشی گرفتن بر یکدیگر در ورزش یا فعالیت دیگر
پیشینه
تقدم، حق پیشین، پیشی
سابق، زمان گذشته، پیشین، پیشینه، سبقت گیرنده، پیشی گیرنده، پیش افتاده