جدول جو
جدول جو

معنی بدزینهار - جستجوی لغت در جدول جو

بدزینهار(بَ)
بدعهد. بدپیمان. عهدشکن:
کنون دانم که خود یادم نیاری
که هم بدمهر و هم بدزینهاری.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زینهار
تصویر زینهار
زنهار، هنگام تنبیه و تحذیر به کار می رود، بپرهیز، برحذر باش، زنهار، دروغ نگو، مهلت، عهد و پیمان، امان، پناه
فرهنگ فارسی عمید
مرکّب از:بی + زینهار، بی زنهار، بی امان، بی پناه:
آهویی را کرد صیادی شکار
اندر آخر کردش او بی زینهار،
مولوی،
لغت نامه دهخدا
تصویری از زینهار
تصویر زینهار
پناه جستن و امان خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینهار
تصویر زینهار
((یْ))
پناه، امان، مهلت، ضمانت، امانت، شبه جمله که برای تنبیه و تحذیر گویند به معنای دور باش، حذر کن، زنهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به زینهار
تصویر به زینهار
آمن
فرهنگ واژه فارسی سره
قید بی امان، بی زنهار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
امان، زنهار
فرهنگ واژه مترادف متضاد