بدزینهار(بَ) بدعهد. بدپیمان. عهدشکن: کنون دانم که خود یادم نیاری که هم بدمهر و هم بدزینهاری. (ویس و رامین) ادامه... بدعهد. بدپیمان. عهدشکن: کنون دانم که خود یادم نیاری که هم بدمهر و هم بدزینهاری. (ویس و رامین) لغت نامه دهخدا