جدول جو
جدول جو

معنی بدزین - جستجوی لغت در جدول جو

بدزین
(بَ)
اسبی که هنگام زین کردن رام نباشد و سرکشی کند:
مرا در زیر ران اندر کمیتی
نه بدنعل و نه بدزین و نه توسن.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزین
تصویر برزین
(دخترانه)
بلند، تنومند، باشکوه، نام پسر گرشاسب، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد، نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت (نگارش کردی: بهرزین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
کسی که به هر امری و پیشامدی از روی بدگمانی نگاه کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برزین
تصویر برزین
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، تش، ورزم، انیسه، وراغ، نار، مخ، آذر، اخگر برای مثال ز برزین دهقان و افسون زند / برآورده دودی به چرخ بلند (نظامی5 - ۸۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بددین
تصویر بددین
بدکیش، بدمذهب، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنزین
تصویر بنزین
مایعی بی رنگ، فرّار، قابل اشتعال و دارای بوی مخصوص که از تقطیر نفت به دست می آید و برای سوخت موتورها، ماشین ها و کارهای دیگر استعمال می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدگزین
تصویر بدگزین
آنکه چیز بدی را بگزیند، هر چیز بد که کسی برگزیند
فرهنگ فارسی عمید
صورتی از ترکیب با این، از: باز + این بمعنی با وجود این: دوم آنک بدانی بازین پاکی یگانه است، (کیمیای سعادت)، این چنین عجایب بازین همه حکمتهای غریب ممکن نگردد الا بکمال علم، (کیمیای سعادت)، و چگونه مغبون است که از مطالعۀ چنین حضرتی بازین همه جمال محروم است، (کیمیای سعادت)، فاژ، خمیازه، فاژه، دهن دره:
تو زر داری و من سخن عرضه دارم
تو در باژه افتی و من در عطاسه،
انوری
لغت نامه دهخدا
مایعی است که از تقطیر نفت بدست میاید و دارای بوی مخصوص نیز میباشد و جهت سوخت موتورها و ماشینها و کارهای دیگر استعمال می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بددین
تصویر بددین
ملحد، کافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزین
تصویر برزین
نار، آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
بدگمان، مقابل خوشبین
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ))
از فرآورده های نفتی که از تقطیر نفت خام به دست می آید و جهت سوخت وسایل نقلیه استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
Cynical, Pessimist, Pessimistic, Rancorous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cynique, pessimiste, rancunier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
цинічний , песиміст , песимістичний , злопам'ятний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
ציני , פֵּסִימִיסט , פסימיסטי , מרר
دیکشنری فارسی به عبری
بدبین
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
بدبین , مایوس , کینہ پرور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
ব্যঙ্গাত্মক , নৈরাশ্যবাদী , নেগেটিভ , অভিশপ্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
mnyanyapaa, mtu wa huzuni, mtazamo mbaya, mwenye kinyongo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
alaycı, kötümser, karamsar, kinci
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
냉소적인 , 비관론자 , 비관적인 , 원한을 품은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
皮肉な , 悲観主義者 , 悲観的な , 怨念の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
निराशावादी , कडवा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cyniczny, pesymista, pesymistyczny, zawzięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
sinis, pesimis, pendendam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
เยาะเย้ย , คนมองโลกในแง่ร้าย , มองโลกในแง่ร้าย , ครุ่นคิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cynisch, pessimist, pessimistisch, rancuneus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
циничный , пессимист , пессимистичный , злопамятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cínico, pesimista, rencoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cinico, pessimista, rancoroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
cínico, pessimista, rancoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
zynisch, Pessimist, pessimistisch, nachtragend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
愤世嫉俗的 , 悲观主义者 , 悲观的 , 怀恨的
دیکشنری فارسی به چینی