جدول جو
جدول جو

معنی بدزدیین - جستجوی لغت در جدول جو

بدزدیین
دزدیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
بردن مال دیگری پنهانی و بی خبر که صاحب مال در آن لحظه آگاه نشود، دزدی کردن، کنار کشیدن خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بدکیش، گمراه، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
دوباره دیدن. وادیدن. دیگرباره دیدن. مشاهده کردن:
اگر بازبینم ترا شادمان
پر از درد گردد دل بدگمان.
فردوسی.
برو زود کانجا فتاده ست اوی
مگر بازبینیش یک باره روی.
فردوسی.
دریغ آن نبرده سوار دلیر
که بازش ندید آن خردمند پیر.
فردوسی.
مگر بازبینم بر و یال تو
سر و بازو و چنگ و کوپال تو.
فردوسی.
و مزاج طبایع سخن پیوستند و ارتفاع طالع به اصطرلاب بازدیدند. (سندبادنامه ص 331).
نبینم روی او، گر بازبینم
پرآتش بادچشم نازنینم.
نظامی.
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندانکه بازبیند دیدار آشنا را.
سعدی (بدایع).
گفتم از ورطۀ عشقت بصبوری بدر آیم
بازمیبینم دریا نه پدید است کرانش.
سعدی (طیبات).
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بد اخلاق، بدخوی وکافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بددینی
تصویر بددینی
بد مذهبی بد کیشی الحاد مقابل بهدینی خوش کیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد آیین
تصویر بد آیین
بد مذهب. بد کیش، گمراه، بد اخلاق مقابل نیک آیین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
بردن مال دیگری پنهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
((دُ دَ))
بردن مال یا پول دیگران به طور مخفی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
Rob, Sneak
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
voler, se faufiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نادرست دیدن و ناردست دریافت نمودن، به عواقب بدی دچار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسانیین
فرهنگ گویش مازندرانی
از فنون کشتی بومی استپس از آغاز مبارزه توسط دو کشتی گیر و
فرهنگ گویش مازندرانی
جستجو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خندیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بکوتنین
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
kuiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
soymak, gizlice yürümek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
훔치다 , 살금살금 걷다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
盗む , こっそり歩く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
לגנוב , לחמוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
चोरी करना , चुपके से चलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
mencuri, menyelinap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
воровать , красться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
stelen, sluipen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
robar, escabullirse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
rubare, sgattaiolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
roubar, esgueirar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
偷 , 偷偷
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
kraść, skradać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
красти , крастися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
stehlen, schleichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دزدیدن
تصویر دزدیدن
ขโมย , เดินแอบ
دیکشنری فارسی به تایلندی