بدخیالی (بَ) بدگمانی. (فرهنگ فارسی معین). سؤظن. (یادداشت مؤلف) ادامه... بدگمانی. (فرهنگ فارسی معین). سؤظن. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
بدخیالی بدذاتی، بدفطرتی، بدگمانیمتضاد: خوش باطنی ادامه... بدذاتی، بدفطرتی، بدگمانیمتضاد: خوش باطنی فرهنگ واژه مترادف متضاد