- بدترکیب(بَ تَ)
بدریخت. بدقواره. بدهیأت. (یادداشت مؤلف) ، لعل. (زمخشری). یاقوت. (از دزی ج 1 ص 57) :
وز انگشت شاهان سفالین نگین
بدخشانی آید بچشم کهین.
ابوشکور
وز انگشت شاهان سفالین نگین
بدخشانی آید بچشم کهین.
ابوشکور
