جدول جو
جدول جو

معنی بدبده - جستجوی لغت در جدول جو

بدبده
کسی که وام خود را ندهد
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
فرهنگ لغت هوشیار
بدبده
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، وشم، سمانه، کراک، ورتیج، سلویٰ
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
فرهنگ فارسی عمید
بدبده
کسی که وام خود را ندهد یا در دادن آن مسامحه و تاخیر می کند، بدحساب
تصویری از بدبده
تصویر بدبده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدبدک
تصویر بدبدک
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، شانه سر، بوبویه، مرغ سلیمان، شانه به سر، پوپک، بوبه، کوکله، پوپو، پوپ، پوپش، بوبک، شانه سرک، بوبو، پوپؤک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبدک
تصویر بدبدک
((بَ بَ دَ))
هدهد
فرهنگ فارسی معین