- بدآوازه (بَ زَ / زِ)
بدآواز.
معنی بدآوازه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو یا چند لنگه دروازه که روی لامپ نوردهی نصب می شود و کار آن جهت دادن به نور، خلق سایه و جلوگیری از تابش مستقیم نور به عدسی دوربین فیلمبرداری است.
در بزرگ، در شهر، در قلعه، در ورزش چهارچوبی دارای دو تیرک عمودی و یک تیرک افقی که بر روی آن تور انداخته باشند
(سَ زَ / زِ)
لغت نامه دهخدا
نوعی از خوانندگی پیش از نغمه که آن را در عرف هند آلاپ گویند. (آنندراج) (بهار عجم) :
لب از صوت تعریف او تازه باد
ز وصفش ترنم سرآوازه باد.
ملاطغرا (از آنندراج)
لب از صوت تعریف او تازه باد
ز وصفش ترنم سرآوازه باد.
ملاطغرا (از آنندراج)
(پُ زَ / زِ)
لغت نامه دهخدا
پرآواز. و پرآوازه شدن، مشهور و مشتهر گشتن:
بدو رای زن گفت اکنون گذشت
ازاین کار گیتی پرآوازه گشت.
فردوسی.
درخت کهن میوۀ تازه داشت
که شهر از نکوئی پرآوازه داشت.
سعدی (بوستان)
بدو رای زن گفت اکنون گذشت
ازاین کار گیتی پرآوازه گشت.
فردوسی.
درخت کهن میوۀ تازه داشت
که شهر از نکوئی پرآوازه داشت.
سعدی (بوستان)
((دَ زِ))
فرهنگ فارسی معین
در بزرگ، درب، جایی در دو سوی میدان فوتبال و برخی بازی های دیگر که بازیکنان می کوشند توپ را در آن وارد کنند
بنام، سرشناس، شهیر، مشتهر، مشهور، معروف، نام آور، نامدار، نامور، نامی
متضاد: گمنام
متضاد: گمنام
اسم ورسم دار، اسمی، بنام، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نامور
متضاد: گمنام
متضاد: گمنام
