- بخچزیدن(رَ تَ)
خود را در زیر بلندی گردانیدن. (ناظم الاطباء). رجوع به بخچیزیدن شود، پژمرده ساختن. (برهان قاطع) (فرهنگ سروری) ، پژمردن. ترنجیدن از غم یا درد. (یادداشت مؤلف) ، در رنج داشتن. (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ سروری). آزردن. (ناظم الاطباء) ، خرامیدن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به بخسان و پخسان و پخسانیدن و بخس و بخسی و بخسیدن و پخسیدن شود
