جدول جو
جدول جو

معنی بخشا - جستجوی لغت در جدول جو

بخشا
بخشودن، بخشاینده، بخشنده، عطا کننده
تصویری از بخشا
تصویر بخشا
فرهنگ فارسی عمید
بخشا(بَ)
بخشاینده و بخشش کننده. (فرهنگ رشیدی). بخشش کننده. (آنندراج). دهنده و عطاکننده و انعام دهنده، مانند پادشاه مملکت بخشا. (ناظم الاطباء) :
نسبت فضل از دل رخشان او گیرد سپهر
نسخت جود از کف بخشای او گیرد سحاب.
ادیب صابر.
- جرم بخشا، بخشندۀ جرم:
که دردمندنوازی و جرم بخشایی.
سعدی.
- راحت بخشا، راحت بخش. (از یادداشت مؤلف).
- روح بخشا، روح بخش. (از یادداشت مؤلف).
- گنه بخشا، گنه بخش. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
بخشا
بخشاینده وبخشش کننده، عطا کننده وانعام دهنده
تصویری از بخشا
تصویر بخشا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخشان
تصویر بخشان
(پسرانه)
منتشر کردن (نگارش کردی: بهخشان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
(دخترانه)
درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بخشه
تصویر بخشه
مؤنث واژۀ بخش، بهره، حصه، نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
بذل مال، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، بذل، اعطا، احسان، عطیّه، جدوا، داشاد، داشات، داشن، دهشت، منحت، داد و دهش، جود، سماحت، فغیاز، برمغاز، بغیاز، صفد، عتق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخشی
تصویر بخشی
روحانی بودایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
کوشنده، کوشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخلا
تصویر بخلا
بخیل ها، خسیس ها، ممسک ها، لئیم ها، زفت ها، سیه کاسه ها، جمع واژۀ بخیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
رخشان، درخشان، تابان
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
بخشنده و شفقت کننده. (ناظم الاطباء). بخشا. و رجوع به بخشا شود، کسی که از مالیات و عوارض معاف است. معاف. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
رخشنده درخشنده تابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
سعی کننده و کوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برشا
تصویر برشا
مردم گروزه، پرگیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
داد، دهش، عطا، انعام، عطیه، بخشندگی، کرم، جود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشی
تصویر بخشی
ناظر خرج، رئیس خزانه
فرهنگ لغت هوشیار
زفتی سخن ها هر چه گفتی راست گفتی - نکردی بامن اندر مهر زفتی تنگ چشمی سیمتاخ خسی، جمع بخیل، زفتان (در پارسی رو در روی زفت رادیابه تازی کریم است: کجا نه زفت خواهد بود نه راد - همان بهتر که باشی راد و دلشاد جمع بخیل گرسنه چشمان تنگ چشمان، جمع بخیل گرسنه چشمان تنگ چشمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشا
تصویر باشا
باشنده، موجود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخشا
تصویر اخشا
ترساندن، ترسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخدا
تصویر بخدا
سوگند به خدا، قسم به خدا، والله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
((بَ ش ِ))
داد، دهش، انعام، تقدیر، سرنوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
عفو، اعطا، تقسیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
Forgiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
pardon
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
perdono
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
vergeving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
perdón
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
прощение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
perdão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
宽恕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
przebaczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
прощення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
Vergebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بخشش
تصویر بخشش
การให้อภัย
دیکشنری فارسی به تایلندی